يكى ديگر از مبادى علم اخلاق اين است كه آيا اخلاق، قابل تغيير استيا نه؟ فارابى در كتاب شريف «الجمع بين الرايين» در باره يكى از بحثهاى مورد اختلاف دو شخصيتبزرگ علمى يعنى ارسطو و افلاطون در مسئله اخلاق مىفرمايد:
عدهاى بر آنند كه بين اين دو شخصيت عظيم علمى، اختلاف نظر هست; ارسطو بر اين باور است كه اخلاق، جزو عادات تغيير پذير و تحول ياب است; اما افلاطون بر اين عقيده است كه اخلاق بر دو قسم است: قسمى طبيعى و قسمى ديگر كسبى است و بخش طبيعى اخلاق، قابل تغيير نيست (1) .
البته اگر اين دو سخن با هم ...
152251
عدهاى بر آنند كه بين اين دو شخصيت عظيم علمى، اختلاف نظر هست; ارسطو بر اين باور است كه اخلاق، جزو عادات تغيير پذير و تحول ياب است; اما افلاطون بر اين عقيده است كه اخلاق بر دو قسم است: قسمى طبيعى و قسمى ديگر كسبى است و بخش طبيعى اخلاق، قابل تغيير نيست (1) .
البته اگر اين دو سخن با هم ...
152251
يكى ديگر از مبادى علم اخلاق اين است كه آيا اخلاق، قابل تغيير استيا نه؟ فارابى در كتاب شريف «الجمع بين الرايين» در باره يكى از بحثهاى مورد اختلاف دو شخصيتبزرگ علمى يعنى ارسطو و افلاطون در مسئله اخلاق مىفرمايد:
عدهاى بر آنند كه بين اين دو شخصيت عظيم علمى، اختلاف نظر هست; ارسطو بر اين باور است كه اخلاق، جزو عادات تغيير پذير و تحول ياب است; اما افلاطون بر اين عقيده است كه اخلاق بر دو قسم است: قسمى طبيعى و قسمى ديگر كسبى است و بخش طبيعى اخلاق، قابل تغيير نيست (1) .
البته اگر اين دو سخن با هم ...
152251
عدهاى بر آنند كه بين اين دو شخصيت عظيم علمى، اختلاف نظر هست; ارسطو بر اين باور است كه اخلاق، جزو عادات تغيير پذير و تحول ياب است; اما افلاطون بر اين عقيده است كه اخلاق بر دو قسم است: قسمى طبيعى و قسمى ديگر كسبى است و بخش طبيعى اخلاق، قابل تغيير نيست (1) .
البته اگر اين دو سخن با هم ...
152251